هدف هایکلی: تقویت قدرت جستجوگری، تغییر زاویه ی دید، و مشارکت آن ها در بازآفرینی قصه ها و به واسطه ی آن ایجاد تعامل بین قصه گو و مخاطب، ایجاد فضاهای خیالی متعدد برای مخاطبان که در آن آزادی عمل زیادی برای مواجهه با آنچه خود در خلق آن دست داشته اند وجود دارد.
مقدمه
قصه های خوب معمولاٌ از ساختاری قوی برخوردارند. ساختار عمومی قصه ها معمولاٌ شامل سه بخشِ زمینه چینی، بدنه ی اصلی قصه و پایان بندی است. این ساختار در مجموع چارچوبی برای سیر منطقی سلسله وقایع و رویدادهای یک قصه فراهم می کند. قصه ی خوب از ساختاری انعطاف پذیر برخوردار است و چنانچه قصه گو بخواهد خلاقیتی برای بیان قصه ی انتخابی خود به خرج دهد می تواند از این ویژگی بهره بگیرد. داستان کودکانه گو می تواند با ارائه ی شیوه ای خلاقانه در بیان قصه، فرصتی برای مخاطبان با مشارکت دادن آن ها فراهم آورد تا آن ها بتوانند با تغییراتی که به میلِ خود اایجاد می کنند، به کشف فضاهای تازه دست یافته و به صورت غیر مستقیم با ساختار روایی یک قصه و نقش عناصر تشکیل دهنده ی آن آشنا می شوند وبا کنار هم قرار دادن سلسله اتفاقات و خلق حوادث قصه عواقب آن را پیش بینی کرده و همه ی جوانب را می سنجند.
به عنوان مثال درطرح های ذیل قصه گو بخش مهمی از قصه را به گونه ای برای مخاطب تعریف می کند که ساختار قصه در ذهن مخاطب نقش ببندد، سپس ادامه ی قصه را در جای حساسی قطع می کند و آن را به مخاطب واگذار می کند. یا این که پس از تعریف قصه از مخاطب می خواهد بخش هایی از قصه را تغییر دهد. مخاطب نیز به کمک ساختاری که درذهنش نقش بسته است، به این کار مبادرت می ورزد. این کار باعث ایجاد تعامل بین قصه گو و مخاطب اش شده و هدف های طرح را تعقیب نموده و به اجرا در می آورد.
طرح ۱: قصهای با چند پایان
اهداف: تقویت قوه ی تخیل وتفکرِ مخاطب، تغییر نگرش مخاطبان درباره ی پایان بندی های قطعی و تقویت روحیه ی ایجاد تغییر و نسبی نگری، امکان تجربه ی فضاهای جدید به واسطه ی ایجاد تغییرات، ابتدا قصه گو با ارایه ی زمینه چینی مناسب، با توجه به ظرفیت قصه و شرایط مخاطبان، قصه را برای آن ها تعریف کرده و درحالی که قصه رو به پایان است، در نقطه ای حساس قصه را قطع می نماید. سپس بچه ها را به چند گروه تقسیم نموده و به گروه اول و دوم کارت هایی که از قبل آماده شده و روی هرکدام از آن ها کلماتی که شامل نام شخصیت ها، برخی نقش ها و برخی عناصر موجود در قصه و همچنین کلمات بی ربط دیگر نوشته شده است، داده می شود. مثلاٌ ممکن است برای بازسازی مابقی داستان چوپان دروغگو روی کارت ها کلمات ذیل نوشته شود:
کارت های گروه اول: گرگ، غول یک چشم، گوسفند، بلندگو، مردم و…
کارت های گروه دوم: سگ گله، دیوار، بالن، چوپان ، گوسفند چاقالو و…
به گروه سوم نیز تصاویری از وقایع قصه و همچنین تصاویری بی ربط با قصه داده می شود. سپس از اعضای گروه خواسته می شود با توجه به کارت ها و یا تصاویری که در دست دارند، پایان قصه را بازسازی کنند.
اگر ساختار قصه به درستی در ذهن مخاطبان نشانده شده باشدو کلمات وتصاویر به درستی انتخاب شده باشند، آن ها عناصر بی ربط را هم در چارچوب آن ساختار استفاده می کنند و در خدمت قصه می گیرند و پایانی نو برای قصه خلق می کنند.
در این طرح حس کنجکاوی مخاطب برانگیخته شده و در ذهنش سؤالات زیادی ایجاد می شود. او سعی می کند از زاویه ی دید خود قصه را بازسازی کند و به دنیاهای جدیدی قدم بگذارد او به صورت ناخود آگاه با بیان مسئله و فرضیه سازی آشنا می شود زیرا با داده هایی که در دست دارد پایانی فرضی برای قصه می آفریند. از این طریق می توان به روحیات مخاطبان و امیال و خواسته های درونی آن ها، که ممکن است در پایانی که آفریده اند فرافکنده شده باشد، پی برد.
طرح ۲: بازآفرینی مشارکتی یک قصه
اهداف: تقویت حس کنجکاوی و روحیه ی جستجوگری مخاطب، ایجاد امکان مدیریت کردن حوادث قصه و رویارویی با پیشامدها و عواقب ناشی از آن ها، جسارت بخشیدن به مخاطب برای ایجاد تغییرات جدی در سلسله حوادث قصه و به طبع آن زندگی واقعی، آشنایی با عناصر قصه و ساختاری که این عناصر در چارچوب آن نظم می پذیرند. آشنایی با نقش و تأثیر زاویه ی دید در ایجاد ساختار قصه، تقویت روحیه مشارکت گروه
قصه گو پس از زمینه چینی مناسب، کلِ قصه را برای مخاطبان تعریف می کند. سپس از مخاطبان سه سوال می پرسد ؛ این سوالات با عبارتِ چه اتفاقی می افتاد اگر» شروع می شوند. سؤالات از قبل به گونه ای آماده شده اند که پاسخ به آن ها بتواند تغییر اساسی در سلسله وقایع قصه ایجاد کند و مخاطب را وادار کند قصه ای جدید بازآفرینی کند. این سوالات که هر کدام بر روی یک کارت نوشته شده اند به مخاطبان که به سه گروه تقسیم می شوند داده می شود و از هرگروه خواسته می شود با توجه به محتوای سؤالی که در اختیار دارند، مسیر سلسله وقایع قصه را به دلخواه خود تغییر دهند. و قصه را بازآفرینی کنند.
جمعبندی نهایی
قصه گویی صرفاٌ نباید به عنوان فعالیتی سرگرم کننده محسوب شود که به صورت جریانی یک طرفه، اطلاعاتی را از قصه گو به مخاطب منتقل نماید، بلکه باید فعالیتی دو جانبه تلقی شود که درتعامل بین قصه گو ومخاطب شکل می گیرد. و البته این گونه تلقی از قصه گویی درگرو بکارگیری شیوه های خلاقانه ی ارایه ی قصه است که با پررنگ کردن نقش مخاطب در این فرایندِ دوجانبه حاصل می شود؛ شیوه های خلاقانه ای که به مثابه ی آزمایشگاهی برای کسب تجربه محسوب می شوند و ارایه ی هر شیوه ممکن است در عمل خود منجر به کشف شیوه های جدید و خلاقانه تر شود.
محوریت این طرح و طرح های مشابه دیگر همان گونه که ذکر شد، بر پُررنگ سازی نقش مخاطب استوار است و به این دو طرح محدود نمی گردد، و در آینده موارد مشابه آن که کلیت آن ها در مجموع یکی خواهد بود ارایه خواهد شد.
در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستانها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، ازسختی و خشک
در کشور ما به رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستانها و افسانه های زیبا و آموزنده، اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، ازسختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند.
بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است، بازمی مانند.
هدف از ذکر این مطالب آشنایی اولیه با روش های قصه خوانی و قصه گویی برای کودکان دبستانی است که نقش بسزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت در کودکان دارد.
ادبیات کودکان چیست؟
ادبیات کودکان شامل قصه، شعر، نمایش، افسانه و داستان است. ادبیات کودکان عبارت است از تلاشی هنرمندانه در قالب کلام، برای هدایت کودک به سوی رشد، با زبان و شیوه ای مناسب و در خور فهم او.
به بیانی دیگر، ادبیات عبارت است از چگونگی تعبیر و بیان احساسات، عواطف و افکار به وسیله ی کلمات در اشکال و صورت های گوناگون.
ادبیات، کودک را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتکار و ابداع به او می بخشد.
داستانها و اشعاری که کودکان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فکر و روحیه ی آنان می گذارد و ایشان را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درک و فهم مشکلات زندگی آنان را یاری می کند.
ادبیات کودک، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن کلمات تازه به کودکان، نقش قاطعی دارد.
هدف های برنامه ی ادبیات کودکان در آموزش و پرورش دوره ی ابتدایی
1- کمک به پرورش قدرت بیان و عواطف و افکار کودکان.
2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در کودکان.
3- تحریک قوه ی ابتکار و ابداع در کودکان.
4- ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در کودکان.
در تعریف ادبیات کودکان می توان گفت: مجموعه ی نوشته ها، سروده ها و گفتارهایی است که از طرف بزرگسالان جامعه برای استفاده ی خردسالان فراهم می آید، یا خردسالان خود خالق آن هستند.
5- رشد اعتماد به نفس کودک و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6- برآورده کردن نیازهای عاطفی کودک و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
تأثیر قصه کودکان
داستان و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. از طریق قصه ها و داستان های خوب، کودک به بسیاری از ارزش های اخلاقی پی می برد.
پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ستم ارزش هایی هستند که هسته ی مرکزی بسیاری از قصه ها و داستآن ها را تشکیل می دهند.
پرورش حس زیبایی شناسی در کودک، متوجه ساختن کودک به دنیایی که اطرافش را فرا گرفته، پرورش عادات مفید در کودک، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت کودک هدف های اصلی طرح قصه کودکانه های خوب برای کودکان است.
رغم وجود گنجینه های علم و معرفت و داستانها و افسانه های زیبا و آموزنده،اولیا و مربیان بیشترین وقت خود را به مسائل آموزشی کودکان اختصاص می دهند و دانش آموزان نیز در خانه و مدرسه بیشتر اوقات خود را صرف یادگیری های غیر فعال کرده، ازسختی و خشکی دروس و اضطراب امتحان و نمره رنج می برند.
بدین ترتیب اغلب اولیا و مربیان از هدف اصلی تعلیم و تربیت که پرورش انسان های خلاق، مبتکر و کارآمد است، بازمی مانند.
هدف از ذکر این مطالب آشنایی اولیه با روش های قصه خوانی و قصه گویی برای کودکان دبستانی است که نقش بسزایی در رشد و شکوفایی خلاقیت در کودکان دارد.
در کشور ایران میانگین مطالعه روزانه کمتر از یک دقیقه است. این درحالی است که کتاب خواندن والدین حتی باعث رشد و تکامل ذهنی و رفتاری کودکان میشود. خوب است فرهنگ کتاب خواندن را در خود و کودکمان گسترش دهیم و با آگاهی بیشتر درباره نوع کتاب و تناسب آن با سن فرزندمان تصمیمگیری کنیم.
یکی از مهمترین جنبههای توسعه توانمندیهای کودک، کتاب خواندن برای وی است. شاید پیش خود فکر کنید کودکان با خواندن کتاب فقط مدتی را در کنار مادر یا پدر به آرامش سپری میکنند و تنها فایده آن خوب به خواب رفتن کودک است. شاید هم از اینکه کودکتان از شما میخواهد که مدام برایش کتاب بخوانید، خسته شدهاید اما اشتباه نکنید. این کار نه تنها برای امروز کودک مفید است بلکه روی شخصیت آینده وی نیز تأثیر مستقیم دارد.
● تکوین شخصیت کودک خواندن داستان کودکانه و قصه نقش بسیار مهمی در تکوین شخصیت کودک دارد. در سنین زیر سه سال به ویژه در زمینههای زبان آموزی و آموختن کلمات تازه، نقش بسیار مهمی دارد. در سنین بالاتر، گنجینه لغات کودک به سرعت وسیع و اطلاعاتش غنی میشود. کودک به کمک قصه و شعرخوانی، یا گوش دادن به آن و یا بازگو کردن قصههایی که شنیده است، چگونگی بیان احساسات، عواطف و افکار را آموخته و یاد میگیرد که چگونه در برخورد با مشکلات شخصی اعتماد بهنفس داشته باشد.
● تفکر، تخیل و اخلاق داستانها و اشعاری که کودکان میخوانند و میشنوند، اثر عمیقی در فکر و روحیه، تخیل و قوت تصور آنان میگذارد و ایشان را برای شیوه معاشرت با دیگران آماده میسازد. در ضمن از طریق قصهها و داستانهای خوب، کودک به بسیاری از ارزشهای اخلاقی مانند مقاومت در برابر زور، راستگویی، امیدواری، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و نتایج آن پی میبرد و تلاش میکند خود را در دنیای واقعی مشابه شخصیتهای موجه داستان جلوه بدهد.
● آموزش احترام به نظر جمعی آموختن مشارکت در حل مساله و احترام به نظر جمعی، از نتایج مستقیم کتابخوانی برای کودکان است. پشت سر هم بودن و پیوستگی منطقی صحنههای کتاب، کودک را سرگرم میکند و به ذهن او نظم منطقی میدهد. آن دسته از کودکان که در دوره پیش از دبستان به قصهها گوش دادهاند و با صداها و واژهها و معنای آنها به صورت شنیداری آشنا شدهاند، در سنین مدرسه و با برخورد با شکل نوشتاری کلمات معنی آنها را سریعتر درک میکنند. یکی از راههای کنترل هیجانات کودکان، خواندن کتاب داستانهایی است که به کودکان یاد میدهد ابتدا هیجانات خود را بشناسند و سپس به درستی حالت خود را بیان و آن را کنترل کنند.
● انتخاب کتاب برای کودکان مساله انتخاب کردن کتاب مناسب، با توجه به انبوه کتبی که در اختیار شماست، مشکلی اساسی است. سعی کنید کتابی را برای فرزند خود انتخاب کنید که: حتماً در گذشته آن را خوانده و محتوای آن را پسندیده باشید، احتمال میدهید برای کودک جالب توجه است و از خواندن آن لذت میبرد، اطلاعات عمومیمناسبی را در باره جهان اطراف به کودک میدهد، به کودک کمک میکند تا احساس کند که تواناییهایی دارد که تاکنون به آنها توجه نکرده است و در سایه تلاش و کوشش میتواند آنها را بهدست آورد، به کودک کمک میکند که بداند در دنیای اطراف او کودکان دیگری هم هستند که شرایط مشابهی با او دارند و با آن مشکل بهخوبی کنار آمدهاند یا آن را حل کردهاند. کتابی مفید است که با تحریک حس کنجکاوی، کودک را به سؤال کردن بیشتر تشویق میکند، گاهی اصلاح رفتارهای ناشایستی که کودک دارد و نمیتوانید یا نتوانستهاید با بیان مستقیم در رفع آنها بکوشید، در قالب خواندن کتاب با همان مفهوم راحتتر است. بهطور مثال اگر کودک از شستشوی دست و صورت یا به حمام رفتن امتناع میکند، کتاب دستهایت را بشوی» یا چرا باید دستهایم را بشوم وقتی کثیف نیستند» پیام مناسبی برای این کودک دارد.
خواندن این کتاب برای کودک که با توجه وی نیز همراه باشد، به شما کمک میکند که آنچه در ذهن خود دارید، در قبال پیام داستان به کودک بفهمانید. در سنین زیر دو سال، از کتابهای نرم، پارچهای و مقاوم که در هر صفحه، یک تصویر کامل و مشخص دارند و داستان آنها بسیار کوتاه است، استفاده کنید. در این سنین توجه به بزرگی قطع کتاب و زیاد بودن تصاویر آن مهمتر از متن کتاب است. شما میتوانید در خواندن هر صفحه از کودک نیز کمک بگیرید تا آنچه میبیند توضیح بدهد یا از وی درباره تصاویر سؤال کنید. در دوره دو تا چهار سالگی، داستانهای کوتاه هدفمند و کتابهای حاوی اشعار ساده و داستانهایی که از زندگی روزمره کودک سرچشمه گرفتهاند (غلبه بر ترس از تاریکی، دور نشدن از والدین به هنگام خروج از منزل، سلام کردن، نظم و انضباط و.) کتابهایی که مضمون واحدی دارند (درباره شکلهای هندسی، رنگها، حیوانات، آب و هوا و) مناسبترند. به طور معمول کودکان تمایل زیادی به تکرار این نوع داستانها دارند که بد نیست گاهی از ایشان بخواهید برای شما آنچه در باره تصاویر میدانند، بازگو کنند. برای کودکان پیشدبستانی کتابهایی با داستان بلند، لطیفه، قصههای محلی و سنتی که ترسناک نباشند، با مضمون مسائل زندگی روزمره (راستگویی، کنترل خشم، کنار آمدن با همسن و سالان و) سودمندند. از انتخاب کتابهایی که واقعهای ترسناک را یادآوری میکنند یا در انتها نکته آموزشی مناسبی را القا نمیکنند، خودداری کنید.
● کی کتاب بخوانیم؟ هر وقت کودک تقاضای گوش دادن به کتابخوانی را داشت یا تا زمانی که کودک با حوصله به سخنان شما گوش میدهد، کتابخوانی را ادامه دهید. هیچگاه بیش از حد به مطالعه کتاب اصرار نکنید چون این امر نتیجه مع دارد و کودک را از کتاب گریزان میسازد. فراموش نکنید اگر خودتان ساعاتی از روز را به مطالعه نپردازید، توجه کودک را به مطالعه به سختی میتوانید جلب کنید. گاهی مطالعه درحضور کودک، تمایل وی را به آوردن کتابهایش و خواندن آنها بیشتر میکند. پیش از خواب، زمان مناسبی برای گوش کردن به کتابخوانی شماست.
● چگونه کتاب بخوانیم؟ در برنامه کتابخوانی باید به کودکان اجازه داد که وسط صحبت بدوند و با طرح نظر یا سؤال چیزی را که متوجه نشدهاند، دوباره بپرسند تا بهتر بفهمند. به طور معمول، بچهها دوست دارند که قصههای شنیده شده را دوباره بشنوند. بازگویی قصههای شنیده شده بهوسیله خودشان یا شما فایدههای بسیاری دارد زیرا علاوه بر پرورش قدرت حافظه، تمرین مناسبی برای تقویت قدرت بیان بچهها نیز هست. رفتار، به ویژه چهره شما کمک بسیار مؤثری به برداشت مفاهیم کتاب میکند. او ضمن اینکه به کلمههایی که به تصاویر داستان جان میبخشد توجه دارد، در تمام مدت به اخم و لبخند، ترس و بیم و سایر عواطف شما نیز چشم میدوزد. به هر شیوهای که برای کودک خود کتاب بخوانید، همراهی شما به او کمک میکند که به تدریج مهارتهای فردی خود را گسترش داده و تکامل بخشد. فراموش نکنیم که اغلب برای سنین بالاتر از دو سال برنامه مشخصی برای تقویت تواناییهای کودک در خانوادهها پیگیری نمیشود و همین سالهاست که شالوده موفقیت در آینده را پایهریزی میکند.
چیزی که تقریباً همه کودکان علاقه و اشتیاق فراوانی به آن دارند، شنیدن قصه کودکانه است. دنیای کودکان، دنیای قصهها و ماجراهای پرهیجان است. کودکان در دنیای قصه بازی میکنند، با قصه کودکانهای که والدینشان برایشان میخوانند میخوابند، بیدار میشوند وزندگی میکنند.
حتی کودکان شلوغ و پر جنبوجوش هم با آرامش به قصهها گوش میدهند، از قصهها میآموزند و از آن پند و اندرز میگیرند و حتی در عالم خواب هم قصهها را دنبال میکنند. اگر پدر و مادرها و معلمان با دنیای رنگین بچهها آشنا باشند و منطق آنها را عمیقتر درک کنند و آن را بپذیرند، میتوانند با استفاده از هنر و فنون قصهگویی جرقهی همهی موفقیتها و ارزشهای تربیتی و اخلاقی را در کودک روشن کنند و روزبهروز آن را شعلهورتر کنند و به رشد و تقویت شخصیت کودک کمک کنند.
چقدر خوب میشد که اگر والدین و معلمان در خانه و مدرسه برای تربیت بهتر و حتی آموزش بهتر درسها به هنر قصهگویی و اثرات مثبت آن توجه بیشتری میشد و آموزش قصهگویی بخشی از برنامههای اصلی معلمان و مدرسان قرار میگرفت.
متأسفانه بیشتر والدین و معلمان از تأثیرات بسیار وسیع و مفید قصه کودکانه برای کودکان غافلاند و از هنر قصهگویی و تأثیراتی که یک قصهی کودکانهی خوب میتواند بر کودک بگذارد اطلاعی ندارند و قصه گفتن را برای خود کاری حقیر و بیخود و برای کودکان کاری بیهوده تلقی میکنند و فکر میکنند که با این کار وقتشان را تلف میکنند. غافل از اینکه آنها با همین قصهگوییها میتوانند بر ارزشهای تربیتی و شخصیتی کودک بیفزایند و از آن در جهت برقراری ارتباط با درک و قوهی تفکر کودک و نیز انتقال مفاهیم و قواعد زندگی بهره بگیرند.چراکه در هر قصه کودکانه، نکات آموزندهای نهفته است که کودک را به یادگیری و تفکر درباره چیزهایی که داخل داستان هست فرامیخواند. درواقع در هر قصه کودکانه، ماجراهایی دنبال میشود که نقاط مجهولی دارد. برای همین بهراحتی میتواند حس کنجکاوی کودک را برانگیزاند؛ بنابراین، این یعنی تقویت حس کنجکاوی و درک عمیق مسائل و موضوعات در کودک.
همچنین یک قصه کودکانه علاوه بر اینکه کودک را سرگرم میکند، پیوستگی و پشت سر هم بودن صحنههای قصه کودکانه باعث ایجاد نظم منطقی در ذهن او میشود.
هنگامیکه والدین یک قصه کودکانه را در شب بهعنوان قصه کودکانه شب برای کودک خود تعریف میکند، کودک با کمک قوه تخیل ذهنش، خودش را بهجای یکی از شخصیتهای قصه میگذارد و بهعنوانمثال میتواند حس قهرمانی، گذشت یا فداکاری را تجربه کند و بیاموزد.
هنگامیکه والدین یک قصه کودکانه وقت خواب را از بین کتابهای داستانی کتابخانه انتخاب میکنند تا برای کودکش تعریف کند، علاوه بر اینکه کودک با شنیدن یک قصهی مفید و جذاب بهراحتی با آرامش بیشتری به خواب میرود، نیروی بیان و تکلم کودک نیز تقویت میشود و درنتیجه دایره لغات و اطلاعات او گستردهتر و غنیتر میشود.
همچنین قصه کودکانه تصویری نیز به تقویت درک و فهم کودک تأثیر بسیاری دارد. هنگامیکه والدین یک قصه کودکانه را همراه با تصاویر مربوط به داستان برای کودک تعریف میکند، فاصله میان قدرت شنوایی و قدرت دیداری کودک پر میشود و میتواند بین آنچه میشنود و آنچه میبیند ارتباط برقرار کند و مفاهیم را عمیقتر و بهتر درک کند و این موضوع یعنی تقویت ارتباط بین قدرت شنیداری و دیداری کودک.
کودک با گوش دادن به قصه کودکانهای که برای او بازگو میشود با مسائل و موضوعات مختلف زندگی آشنا میشود و درنتیجه مهارتهای زندگی و اجتماعی او افزایش مییابد و میتواند با مسائل و موضوعات مختلف پیرامون خود درست و منطقی رفتار کند و آنها را با کمک آموزندههای خود بهتر مدیریت کند.
وقتیکه کودک به قصه کودکانهای که والدین یا معلمش برای او تعریف میکند، گوش میدهد ممکن است در میانهی قصه، سؤالاتی بپرسد یا طرز فکرش را درباره ماجرای داستان بیان کند که همین موضوع میتواند در پرورش استعدادها و قدرت خلاقیت او کمک شایانی کند.
کودکان معمولاً دوست دارند قصهای را که شنیدهاند بارها و بارها بشنوند و همین نکته هم باعث تقویت قدرت حافظه و نیز قدرت بیان کودک میشود.
همچنین قصه کودکانه مزایای دیگری هم دارد، به این صورت که اگر یک قصه کودکانه نکات مثبت و پیامدهای اخلاقی همراه با جذابیت و گیرایی خود را داشته باشد میتواند مدتهای مدیدی در ذهن کودک باقی بماند و درنتیجه همان پیامدها و نکات آموزنده را در زندگی خود به کار بگیرد و از فواید آن بهرهمند گردد. درواقع در هر قصه کودکانه یک سری مفاهیم وجود دارد که در همه عصرها به آن توجه میشود و دارای نکات بسیار آموزنده و پرباری هستند. مثلاً در داستان شنل قرمزی پیامی آموزنده مبنی بر اعتماد نکردن به غریبهها وجود دارد که کودک با شنیدن و درک آن پیامی اخلاقی و مفید را میآموزد که در زندگی اجتماعیاش به کارش خواهد آمد.
بهطورکلی قصه کودکانه بیشتر از دیگر ابزارهای تربیتی در رفتار کودک اثرگذار است بهشرط آنکه دقیق و درست انتخاب شود.
اگر اینگونه باشد، بهراستیکه قصه میتواند ریشه بسیاری از انحرافات اخلاقی و رفتاری را در کودک بخشکاند و با تقویت رفتارهای مثبت و سازنده در آنها تأثیرات مهم تربیتی بر آنها داشته باشد. حتی کودکان نیز میتوانند با خواندن و شنیدن قصههای کودکانه به سرمایههای میراث فرهنگی و تمدن خود دست یابند و نیز با آدابورسوم جامعه خود آشنا شده و خود را برای زندگی آینده آمادهتر سازند. از زمانهای قدیم قصهها تأثیر چشمگیری در انتقال ارزشها و مفاهیم تربیتی در کودکان داشتهاند، به این دلیل که قصه کودکانه هیچگاه تاریخمصرف ندارد و تاریخ انقضایی را هم در برنمیگیرد. از قیدوبند زمان و مکان رهاست و حتی در سختترین شرایط اجتماعی هم فراموش نشدهاند.
درست است که هنگامیکه برای کودک قصه کودکانه میگوییم آنها کاملاً سکوت میکنند و با آرامش به آن گوش میدهند، اما این نوع سکوت یک نوع فریاد هم ذات پنداری است.
چراکه کودک با شروع قصه در درون خودش یک بازیگر به تمامعیار میشود که موازی باشخصیتهای داستان کودکانه رفتار میکند. در تمام لحظات و ماجراهای داستان جریان دارد، خود را جای قهرمان داستان میگذارد، میجنگد، گریه میکند، میخندد، دنبال آرمانها و اهدافش میرود و کودک بهمانند کارگردان خبرهای میشود که یکتنه ماجراها و شخصیتهای داستان را میسازد و در اصل تجسم و تخیل خلاق قصه را کارگردانی میکند.
ماجراها و اتفاقات قصه کودکانه باعث میشود که کودک همراه باشخصیتها و قهرمان داستان تصمیم بگیرد. از کوچکترین فرصت پیشآمده استفاده کند، ارزش وقت را بشناسد، همراه با قهرمان داستان تلاش کند و برای رسیدن به هدفی که مطرح است پا بهپای قهرمان داستان حرکت کند و سر همه صحنهها حاضر شود و خود را برای رویارویی با مسائل مختلف آماده کند و از اینجاست که تمامی اطلاعات و تجارب و مهارتهای داستان را در درون گنجینه ذهنش ثبت میکند و در زمانهای مناسب از این ذخیره ذهنی استفاده میکند و این همان تأثیر سحرآمیز قصه کودکانه برای کودک است.
درواقع یک قصه کودکانه مفید و آموزنده به کودک کمک میکند که تمام امیال و محتویات ناخودآگاه خود را تعبیر و تفسیر کند و محیط پیرامون زندگیاش را بشناسد و بتواند بهتنهایی شخصیت خود را رشد دهد و به کمال برسد و درواقع بحرانهایی مثل بحرانهای عاطفی یا اجتماعی یا استقلالطلبی و حتی بحرانهای فرهنگی را نیز پشت سر بگذارد و اضطرابها و تشویشهای درونیاش را در قصه تخلیه کند و بهنوعی خود را برای زندگی بهتر ارتقا دهد.
قصه کودکانه هم عقل و هم احساس کودک را که دو عنصر شکوفایی شخصیت کودک هستند را تحت تأثیر قرار میدهد. در داخل ماجراهای داستانی اگر جنگ بر سر سرزمینی صورت گرفته، احترام به مالکیت دیگران را یاد میدهد و اگر شخصیت داستان از وسیله و ابزاری استفاده کرده، روح خلاقیت و ابتکار را در کودک تقویت میکند. قصهها درست فکر کردن و درست عمل کردن را به کودک یاد میدهند.
قصهها قوانین اخلاقی، شیوه تبعیت از آنها و نیز نحوه شکلدهی فعالانه به خویش و هدف اخلاقی را در ناخودآگاه کودک میریزند و یک نوع جهانبینی را ارائه میدهند که در آن کودک به سمت تعالی روح سوق مییابد و این حرکت درگرو پیامها و ارزشهای اخلاقی است که کودک از قصه برداشت میکند.
بهطور مثال، اگر در قصهای کودکی اسباببازیاش را به دوستش که اسباببازی ندارد، میدهد پس دیگر نیازی به یاددادن بخشش به دیگران نیست و یا کودک ارزش آزادی را وقتی بهتر درک میکند که ببیند حیوانی در قصه اسیرشده است. کودک بارها و بارها شاهد همکاری و همدلی و اتحاد حیوانات بوده و این را بهراحتی درک کرده است. هر نوع عقده کودکانه یک پیامد و آموزه اخلاقی برای کودک دارد. برخی از قصههای کودکانه مسئولیتپذیری را میآموزد، برخی شجاعت را و برخی دیگر انسانیت و همیاری و مشارکت در کارها را.
کودک همچنین به ارزش دانایی و نادانی پی میبرد و آموزد که شتابزده عمل نکند؛ بنابراین کودک بهوسیله قصه کودکانه دریایی از اطلاعات و تجارب را یاد میگیرد که در حالت عادی و در شرایط دیگر شاید هرگز تمایلی به یادگیری آن از خود نشان ندهد. علاوه بر این، بازگو کردن قصه کودکانه برای کودک، سادهترین، ارزانترین و مؤثرترین ابزاری است که امکان اجرای آن برای همه حتی خانوادهها وجود دارد، چراکه به هیچ وسیله و مقدماتی احتیاج ندارد؛ بنابراین قصه کودکانه ازیکطرف نقش مهمی در زندگی کودک بازی میکند و از طرف دیگر وسیلهای بدون هزینه و در دسترس برای همه والدین و افراد است. به همین دلیل هم هست که استفاده از قصه کودکانه در رشد و تربیت کودکان در عین مؤثر بودن، ساده و مقرونبهصرفه هم است. باوجوداین همه مزایایی که یک قصه کودکانه برای کودکان دارد، متأسفانه حقیقت گویای این است که در خیلی از مواقع والدین و معلمان از این ابزار تربیتی مؤثر و ساده غافل شدهاند.
قصه کودکانه انواع مختلفی دارند که عبارتاند از:
قصههای سحر و جادویی-قصه های حیوانات (تمثیلی و نمادین)- قصههای دینی و تاریخی- قصههای پهلوانی و اساطیری- قصههای اجتماعی- قصههای اخلاقی و قصههای خندهدار.
هرکدام از این نوع قصهها و آموزهها، نکاتی پندآموز در دل خوددارند که کودک با شنیدن آنها میتواند پی به نکات و آموزههای آن ببرد و از آنها در زندگی خود بهره گیرد. درواقع همه قصهها با هر نوع مضمونی پیامها و ارزشهایی را به کودک منتقل میکنند که کودک در اثر شنیدن، تکرار شدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای اخلاقی، خانوادگی و اجتماعی را دریابد. همچنین غیرمستقیم بودن این پیامها و نکات پندآموز باعث جذابتر و دلنشینتر شدن این پیامها میشود.
ناگفته نماند که هنر قصهگویی هم اهمیت بسیاری دارد. والدین و معلمان در هنگام بیان قصه کودکانه نباید تمام ماجراهای داستان را با عبارتی واضح و روشنبیان کند، بلکه بهتر است با اشاره مختصری از آن بگذرد تا کودک فرصت پیدا کند که بیشتر تفکر و تخیل کند تا هم قوهی هوش و فکر او تقویت شود و هم قوهی تخیل و تجسم او.
همچنین یک قصه گوی خوب نباید قصه کودکانه را طوری ساده و بیحال تعریف کند که کودک تمایلی به شنیدن ادامهی ماجرا نداشته باشد، بلکه باید هر قصه را متناسب با موقعیتها و ماجراهای داستانی با هیجان و حالت خاصی بازگو کند تا کودک نیز به وجد آید و با شور و اشتیاق به قصه گوش فرا دهد و باعث شادی و لذت در او شود.
والدین و معلمان بهتر است برای کودکشان قصه کودکانهای را انتخاب کنند که متناسب با سطح سواد آنها باشد و به سطح سن آنها بخورد. یک بچه نوآموز تنها قادر است متنهای ساده را درک کند و هر چه سطح سنی و سواد او افزایش یابد میتواند بهمراتب متنهایی با دایره لغات و کلمات گستردهتری را درک کند.
والدین و معلمان هرچقدر با ادبیات کودکانه و نحوه بیان قصه کودکانه آشنایی بیشتری داشته باشند بهتر میتوانند با کودک ارتباط برقرار کنند و تمام آن مهارتها و اطلاعاتی را که لازم است کودک در رابطه با مسائل و مشکلات زندگی خود بیاموزد را در قالب داستان برای کودک آموزش دهد و به ارزشهای تربیتی و اخلاقی کودک بابیان انواع قصههای کودکانه بیفزاید. والدینی که تسلط کافی روی کلمهها دارد از ارزش آنها باخبر است، میتواند تأثیر شگرفی روی کودکی که قصه را میشنود بگذارد.
استفاده درست از صفتها و قیدها، استفاده بهموقع از تمامی زیروبمها و طنینی که صدایش میتواند ایجاد کند تا قصه را به بهترین نحو به گوش کودک برساند نیز امر مهمی است که قصهگو باید در هنگام بیان قصه کودکانه در نظر داشته باشد. درواقع ابزار اصلی قصهگو برای انتقال مفاهیم و پیامدهای قصه برای کودک، صداها و کلماتی است که ادا میکند. چراکه اگر قصهگو در استفاده از کلمهها و صداهای خود در هنگام بیان قصه کودکانه دقت کافی نداشته باشد، حتی بیان بهترین و هیجانانگیزترین داستانها هم ضعیف از کار درخواهد آمد.
حتی رفتار و چهره و حرکات قصهگو تأثیر بسزایی بر روی کودک دارد. علاوه بر اینکه به کلماتی که از گوینده ادا میشود توجه دارد، در تمام مدت نیز به قصهگو چشم میدوزد. حرکات و چهره قصهگو غالباً آیینهی تمامعیار آن قصه است و به آنچه میشنود جان میبخشد؛ بنابراین والدین و معلمان باید قصه گوی خوبی برای کودک باشند تا بتوانند پیامها و نکات آموزندهی داستان را به بهترین نحو به کودک منتقل کنند.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
درباره این سایت